per
مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه تاریخ روابط خارجی با همکاری انجمن دیپلماسی ایران منتشر میشود.
فصلنامه تاریخ روابط خارجی
1735-2010
2012-04-20
13
50
1
25
83888
چالشهای ایران و عثمانی در خلیج فارس از شاه عباس تا سقوط صفویه
Challenges between Iran and Ottoman Empire In Persian Golf From Shah Abbas To Safavid Decline
نصراله پور محمدی املشی
poor_amlashi@yahoo.com
1
ندا سنبلی
nedasonboli@yahoo.com
2
دانشیار گروه تاریخ دانشگاه امام خمینی قزوین
دانشجوی کارشناسی ارشد رشته تاریخ ایران اسلامی دانشگاه بینالمللی امام خمینی
دور زدن دماغه امید نیک توسط اروپائیان و ورودشان به آبهای اقیانوس هند، دریای سرخ دریای عمان و خلیج فارس سبب رویاروئی آنها با فرمانروایان منطقهای شد، زیرا ورود آنها سیستم سنتی تجارت را مختل کرد. ورود پرتغالیها به این نواحی و انتقال تجارت این حوزه ها از دوران کهن به دوران جدید موجب واکنش فرمانروایان مناطقی که در حقیقت مسیرهای اصلی تجارت سنتی بودند، گردید ، چرا که آنها را از سود حاصل از مبادلات شرق و غرب محروم میساخت. از جمله فرمانروایان این مناطق میتوان به صفویان، عثمانی ها و مغولان هند اشاره کرد. دولت صفوی در ابتدای قدرتگیری خود به دلیل درگیریهای داخلی توجه چندانی به این امر نداشت تا اینکه در زمان شاه عباس اول آنها را در سال 1032 ق./1622م. به کمک انگلیسیها از هرمز بیرون راند ، اما دولت عثمانی که از همان ابتدای ورود پرتغالیها در صدد رقابت با آنها برآمده بود ، پس از بیرون رانده شدن پرتغالی ها از هرمز به آنها نزدیک گردید و در نواحی دیگری از خلیج فارس مانند بصره و بحرین برای ایران مشکل ساز شد. در پژوهش حاضر این مسئله از دوره شاه عباس اول تا سقوط سلسله صفوی در دوره شاه سلطان حسین مورد بررسی قرار خواهد گرفت .
Turning the Cape of Good Hope by Europeans and their entrance to Indian Ocean, Red sea, Oman sea and Persian Golf caused to encounter with local rulers and Kings. Because, their arrival confounded traditional System of trade. With Portuguese entrance to eastern seas ; Indian Ocean , Oman Sea , and Persian Golf ; and transferring These Area trading from Old world to Modern world , called more as Capitalism, urged the rulers or Kings of the main routs of traditional trade had response in front of them . Since they were deprived from the interests of east and west exchanges . Among them we can name Safavids, Ottoman Empire and India Mongol. Because of internal quarrels, The Early Safavid state didn’t had any attention to Portuguese entrance until Shah Abbas The first banished them with English support. But The Ottoman Empire that tried to compete portuguses from the first. After their exiting from Hurmoz , Ottoman and Portugal approach each other and caused difficulty for Iran in other regions of Persian Golf such as Basre and Bahrain . In this research we try to study this Issue from Shah Abbas The first to the Decline of Safavid Empire in Shah Sultan Hoseyn Era.
https://www.hfrjournal.ir/article_83888_5c3d69246ec1267d5d333b7f96ea0485.pdf
ایران
عثمانی
صفویه
خلیج فارس
بصره
بحرین
Ottoman Empire
Safavid
Persian Gulf
Basre
Bahrain
per
مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه تاریخ روابط خارجی با همکاری انجمن دیپلماسی ایران منتشر میشود.
فصلنامه تاریخ روابط خارجی
1735-2010
2012-04-20
13
50
27
39
83889
روابط عثمانیان و اوزبکان در دوره شاه طهماسب صفوی
The Relations Between the Ottomans and the Uzbeks During the Reign of Shah Tahmaseb, the Safavid Ruler of Persia
حمید حاجیان پور
hhajianpour@yahoo.com
1
عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز
https://www.hfrjournal.ir/article_83889_01ec228875782eb35e36e149f5ca088f.pdf
عثمانیان
اوزبکان
شاه طهماسب صفوی
سلطان سلیمان قانونی
The Ottomans, the Uzbeks, Shah Tahmaseb
Safavid, Sultan Suleiman,
per
مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه تاریخ روابط خارجی با همکاری انجمن دیپلماسی ایران منتشر میشود.
فصلنامه تاریخ روابط خارجی
1735-2010
2012-04-20
13
50
41
68
83890
مناسبات الوس جغتای و ایلخانان در عهد آباقا خان (680-663 ق.)
Relation olos joghtay and ilkhanan in era abaghakhan
محسن رحمتی
mohsenrahmati45@gmail.com
1
سمانه مرادی نژاد
s.moradinejad@yahoo.com
2
عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه لرستان
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ دانشگاه لرستان
از آنجا که قلمرو ایلخانان از دو سو با دیگر الوسهای مغولی همسایه بود، مناسبات آنها با این الوسها در تاریخ دوره حاضر از اهمیت فراوانی برخوردار است . در این میان، الوس جغتای به دلیل قرار گرفتن بر سر راه ارتباطی ایلخانان با دربار قاآن بزرگ و همچنین دعاوی توسعه طلبانه در شرق ایران، روابط گستردهتری با ایلخانان داشت. به سبب آنکه این روابط رویکردی ستیزه آمیز و خصمانه به خود گرفت، مطالعه شرایط و زمینههائی که روابط میان آنها را شکل داد، ضرورت دارد. الوس جغتای با وجود موقعیت جغرافیائی ویژه، دچار ضعف سیاسی شد و در نتیجه مورد تعرّض دیگر الوسها قرار گرفت. در پی آن، ایلات این الوس به دلیل ناتوانی در تأمین مایحتاج زندگی و کمبود مرتع و چراگاه برای احشام به تنگنا افتادند. موقعیت مناسب خراسان، تصرف آن ایالت را به عنوان راه خروج از مشکلات الوس در پیش چشم براق خان جغتائی جلوهگر ساخت. اما با واکنش آباقاخان، این تعرض با شکست مواجه شد و تا آخر عهد آباقاخان تکرار نگردید.
It is very important , the relationships of Ilkhanid kingdom with moghul olūses,for the sake of this kingdom was been situated in adjacency of them. In this case, beside, that have expansionistic claims toward the east part of iran, jaghatay olūs due to be placed on relational course,has more extensive relationships with Ilkhāns. It is necessary, that were been studied, the requirements and preliminaries which this relationships were been shaped in them, for had antagonistic state. As a result of particular geographical location, jaghatay olūs was been contracted too much political debility, that, be followed by aggression of other olūses. Therefore, nomads of this olūs were been suffered insufficiency pasture for cattle, plus, were been suffered hardship for preparing of their necessities. Conquest of khorassan was come in to view, as recourse of his olūs's difficulties in mind of barāq, jaghatay khan,for suitable position of there. but, for the sake firmly reaction of Ābāqā khān, this invasion was been failed and was not repeated until end of period of him.
https://www.hfrjournal.ir/article_83890_d5c42f3e7522b9ccb22aac06c5533a2a.pdf
مناسبات
ایلخانان
آباقاخان
الوس جغتای
political relationships
Jaghatay olūs
Ilkhāns
Barāq
Ābāqā khān
per
مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه تاریخ روابط خارجی با همکاری انجمن دیپلماسی ایران منتشر میشود.
فصلنامه تاریخ روابط خارجی
1735-2010
2012-04-20
13
50
69
90
83891
از تبریز تا پکن (بررسی مناسبات ایلخانان با خان بزرگ مغول)
From Tabriz To Beijing
A Survey On Ilkhanids'-Qaān Relations
جواد عباسی
abbasiiran@yahoo.com
1
زهرا جهان
z.jahan2010@yahoo.com
2
استادیار تاریخ دانشگاه فردوسی مشهد
کارشناس ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه فردوسی مشهد
با فتح کامل ایران توسط هولاکو و واگذاری حکومت مناطق متصرفی از سوی خانبزرگ مغول به او ، حکومتی مغولی به نام ایلخانان در ایران تأسیس شد که اگرچه از جهت نظری تابع دربار خانبزرگ در چین بود، اما در عمل چهره یک حاکمیت مستقل را به نمایش گذاشت. با این وجود و بهرغم مسائلی مانند دوری مسافت میان قلمرو دو حکومت؛ مجموعهای از دلایل سیاسی، نظامی، فرهنگی و اقتصادی موجب شد تا در چارچوب مناسبات دو طرف عصری مهم در تاریخ روابط ایران و چین شکل بگیرد. چنانکه حتی کاهش تدریجی وابستگی سیاسی ایلخانان به خانبزرگ، آسیبی جدّی به تداوم ارتباط آنها در دیگر زمینهها وارد نکرد. این مناسبات حاصل مجموعهای از زمینهها و عوامل مختلف بود و در ضمن عرصههای گوناگونی را در بر میگرفت. در مقاله حاضر کوشش شده است تا این زمینهها، عوامل و عرصهها با استناد به منابع و تحقیقات از زوایای مختلف مورد بررسی قرار گیرد.
Following the capture of Iran by Hulegu and his appointment as ruler of Iran by Qubilai Qaān, a Mongol state entitled Ilkhanid government has established along with other Mongol governments in western Asia. Although Ilkhanid government has been considered as a dependant power to great Khan theoretically, it was an independent sovereign practically. In spite of this and also far distance between these two Mongol realm, political, military, economic and cultural reasons led them toward a spread out relations between Iran and China. Consequently the Mongol dominations over Iran and China experienced a crucial period which comes from different backgrounds and elements. Present article is going to evaluate the various aspects of subject according to historical sources and researches.
https://www.hfrjournal.ir/article_83891_8fdc3dacf363e308f9f246854a0147e1.pdf
ایران
چین
ایلخانان
خانبزرگ
مناسبات خارجی
Iran
China
Ilkhanids
Qaān
Foreign Relations
per
مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه تاریخ روابط خارجی با همکاری انجمن دیپلماسی ایران منتشر میشود.
فصلنامه تاریخ روابط خارجی
1735-2010
2012-04-20
13
50
91
113
83892
بررسی گوشههائی از سیاستهای بانکداری بریتانیا در ایران و هند
The Economic Relations of Britain with the East (A survey of British banking policies in Iranian and Indian bank branches)
زهرا علیزاده بیرجندی
zalizadebirjandi@gmail.com
1
زهرا نادی
zahra90@gmail.com
2
استادیار گروه تاریخ دانشگاه بیرجند
دانشجوی کارشناسی ارشد تاریخ ایران اسلامی دانشگاه بیرجند
مناسبات بریتانیا با شرق در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی بروز پیدا کرد و شالوده این مناسبات بر محور حفظ منافع و حذف رقبای سیاسی از صحنه قدرت قرار داشت و در همین راستا، بریتانیا اهداف کلان استراتژیک خود را در شرق دنبال کرد. یکی از نمودهای استعمار اقتصادی بریتانیا، سیاستهای بانکداری آن در سایر کشورهاست. مقاله حاضر به بررسی نظام بانکداری بریتانیا در ایران و هند اختصاص دارد. سیاستهای بانکی بریتانیا در این دو کشور در ابعاد مختلف از جهت ساختار و نحوه عملکرد واجد ویژگیهای خاصی است، کلیه شعب خارجی بانکهای بریتانیائی تحت نظارت وزارت خزانهداری این کشور بودند و بریتانیا اهداف مشترکی را در سرزمینهای مختلف دنبال میکرد، بنابراین نظام بانکداری مستعمراتی بریتانیا در هند و ایران به رغم تفاوتهای اندک در زمینه نشر اسکناس و تعداد شعب از نظر اهداف کلان بریتانیا و گسترش نفوذ سیاسی همسان بودند.
The British relations with the East has been manifested in such various areas as politics, economics, and culture, with its economic ones based on interestretaining, and the elimination of political rivals from power arena, making its overall strategic goals in the Eastin line with this policy. Banking policies in other countries are manifestations of the economic relations of Britain. The present article studies the British banking policy toward Iran and India. It includes, in various aspects, special structural and functional features in the countries of Iran and India. The entire foreign British bank branches have been under Treasury supervision, and Britain hassought the same aims in different lands; therefore, the colonial British banking system in Iran and India remained the same regarding Britain’s overall goals, and the political influence development despite few differences in the issue of banknotes and the number of bank branches.
https://www.hfrjournal.ir/article_83892_fd54cdc6e8a106e5d54d0b3920e95cab.pdf
واژگان کلیدی: سیاست های بانکداری
بریتانیا
ایران
هند
بانک شاهنشاهی
banking
Britain
India
Iran
Imperial Bank of Persia
per
مرکز مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امور خارجه
فصلنامه تاریخ روابط خارجی با همکاری انجمن دیپلماسی ایران منتشر میشود.
فصلنامه تاریخ روابط خارجی
1735-2010
2012-04-20
13
50
115
139
83893
سیاست قدرتهای بینالمللی در قبال دولت و جریانهای سیاسی ـ اجتماعی ایران طی جنگ جهانی دوم ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
The Politic Of International Powers In Relation To State and Movement in Iran During World War II
علی قاسمی
ali.ghasemi@ut.ac.ir
1
دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام دانشگاه تهران
اشغال ایران توسط قوای متفقین، آنها را وارد صحنه سیاسی ایران کرد.تا زمانی که تهدید آلمان نازی وجود داشت، متفقین در ارتباط با یکدیگر و نیز در مواجهه با دولت ایران در تعامل به سر میبردند.با کمرنگ شدن تهدید آلمان، اوضاع تغییر کرد و دولتهای شوروی، انگلستان و آمریکا در اندیشه کسب منافع و گسترش نفوذ خود برای فردای پس از جنگ در ایران برآمدند. شوروی در پی تغییر ساختار موجود و تقابل با دولت ایران جهت دستیابی به منافع اقتصادی و سیاسی منطقهای بود، از این رو سعی نمود از طریق اشاعه کمونیسم و اعمال نفوذ در برخی از جریانات سیاسی- اجتماعی مورد حمایت خود ساختار موجود در ایران را تغییر دهد و یا با بهره گیری از این شرایط، توان تحت فشار قرار دادن دولت پهلوی و قدرتهای بینالمللی را به دست آورد. در این میان، انگلیس و آمریکا در مسیرحفظ وضع موجود، تقویت نسبی دولت ایران به منظور جلوگیری از اشاعه کمونیسم در ایران و منطقه، حفظ و گسترش نفوذ در میان نیروهای سنتی طرفدار خود که بیشتر از گروههای اشراف زمیندار، سرمایه داران و افراد صاحب نفوذ دربار بودند و نیز مقابله با سازمانهای سیاسی- اجتماعی مخالف حضور آنها در ایران تلاش میکردند. به دنبال ضعف داخلی انگلستان و قدرت روز افزون آمریکا و تبدیل آن به قدرت جهانی، انگلستان موقعیت خود را به نفع آمریکا و تنزل نفوذش در ایران از دست داد. بررسی روند تعامل و تقابل قدرتهای بینالمللی در قبال دولت و جریانهای سیاسی- اجتماعی ایران طی جنگ جهانی دوم مسئله اساسی این پژوهش است و نوشتار حاضر در صدد است که با رویکردی توصیفی- تحلیلی آن را نمایان سازد.
International powers interaction and confrontation with the government and the social movements in Iran during World War II, is the basic problem of this research. At the present paper, for clarifying the issue, descriptive -analysis approach is used. Iran’s occupation by Allied Forces led directly their Intervention in the country political scene. With the threats of Nazism, Allied forces had tried to have greater interaction with each other. With the fading of the German threat, the situation was different. Each of the governments such as the Soviet Union, America and Britain seek to acquire their interests and expand its influence in the future after the war. At this time, Britain and America sought to preserve the status quo and in interacting with the government of Iran. America and Britain's relations with Iran in the cases dealing with the Soviet government, were as well as interaction -interaction. The Soviet government sought to change the existing structure and confront with Iran. The Soviet relations with Iran and America and Britain to resolve the German threat, were the interaction - interaction and after the disappearance of German threat, were the confrontation –confrontation. Soviet attempt to influence social movements in Iran and also expand communism, so that may provide their own interests.
https://www.hfrjournal.ir/article_83893_4d431427a2352a11e58d1258f1e08105.pdf
قدرتهای بینالمللی
دولت ایران
جریانهای سیاسی ـ اجتماعی
جنگ جهانی دوم
policy international powers
the Iranian government
Social Movements
World War