نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام دانشگاه تهران
چکیده
اشغال ایران توسط قوای متفقین، آنها را وارد صحنه سیاسی ایران کرد.تا زمانی که تهدید آلمان نازی وجود داشت، متفقین در ارتباط با یکدیگر و نیز در مواجهه با دولت ایران در تعامل به سر میبردند.با کمرنگ شدن تهدید آلمان، اوضاع تغییر کرد و دولتهای شوروی، انگلستان و آمریکا در اندیشه کسب منافع و گسترش نفوذ خود برای فردای پس از جنگ در ایران برآمدند. شوروی در پی تغییر ساختار موجود و تقابل با دولت ایران جهت دستیابی به منافع اقتصادی و سیاسی منطقهای بود، از این رو سعی نمود از طریق اشاعه کمونیسم و اعمال نفوذ در برخی از جریانات سیاسی- اجتماعی مورد حمایت خود ساختار موجود در ایران را تغییر دهد و یا با بهره گیری از این شرایط، توان تحت فشار قرار دادن دولت پهلوی و قدرتهای بینالمللی را به دست آورد. در این میان، انگلیس و آمریکا در مسیرحفظ وضع موجود، تقویت نسبی دولت ایران به منظور جلوگیری از اشاعه کمونیسم در ایران و منطقه، حفظ و گسترش نفوذ در میان نیروهای سنتی طرفدار خود که بیشتر از گروههای اشراف زمیندار، سرمایه داران و افراد صاحب نفوذ دربار بودند و نیز مقابله با سازمانهای سیاسی- اجتماعی مخالف حضور آنها در ایران تلاش میکردند. به دنبال ضعف داخلی انگلستان و قدرت روز افزون آمریکا و تبدیل آن به قدرت جهانی، انگلستان موقعیت خود را به نفع آمریکا و تنزل نفوذش در ایران از دست داد. بررسی روند تعامل و تقابل قدرتهای بینالمللی در قبال دولت و جریانهای سیاسی- اجتماعی ایران طی جنگ جهانی دوم مسئله اساسی این پژوهش است و نوشتار حاضر در صدد است که با رویکردی توصیفی- تحلیلی آن را نمایان سازد.
کلیدواژهها