نوع مقاله : مقاله علمی پژوهشی
نویسنده
استادیار گروه تاریخ دانشگاه ارومیه
چکیده
با خروج تیمور از ماوراءالنهر، روابط خارجی وی در غرب قلمروش به صورت قابل ملاحظهای فزونی گرفت؛ به طوری که ایران در دوره تیموریان، با اسپانیا در غربیترین نقطه اروپا نیز ارتباط سیاسی برقرار کرد، اما در ناحیه شرق، این ارتباط نسبت به حکومت قبل از او، یعنی مغولان، کاهش چشمگیری یافت. در سالهای آخر حکومت تیمور که وی درصدد برآمد چین را تصرف نماید، به نظر میرسید روابط طرفین ضمن تغییر در اهداف به صورت گستردهای افزایش یابد، اما این مهم به سبب مرگ او محقق نشد. جانشینان تیمور به علت فقدان نظام جانشینی منظم به جان هم افتادند و مدعیان بسیاری در قلمرو متصرفی آنان برای بهدستگیری قدرت، ظهور کردند. بخش عمدهای از تلاشهای این مدعیان، صرف تثبیت قدرتشان شد و این اقدامات، آنان را از توجه به روابط خارجی بازداشت. از طرفی در این زمان، حدود ایران نسبت به دوره تیمور کاهش یافت و قدرتهای محلی جدیدی در مرزهای ایران ظهور کردند و مانع روابط با همسایگان بزرگ پیشین شدند. چین نیز از این قاعده مستثنی نبود. زیرا تجدید قدرت مغولان در سرزمین سابق جغتائیان ـ واقع در مسیر ارتباطی ایران و چین ـ و برخی عوامل بازدارنده داخلی در چین و ایران، مانع رونق روابط سیاسی و تجاری طرفین شد. این مقاله میکوشد ضمن توصیف روابط ایران و چین، علل و زمینههای کاهش روابط آنها را بررسی کند. روش تحقیق در این مقاله، تاریخی و مبتنی بر توصیف و تحلیل وقایع است.
کلیدواژهها