محمدجعفر اشکواری؛ امینه فضلی؛ ناهید قلی پور
دوره 17، 68-69 ، مهر 1395، ، صفحه 118-135
چکیده
قرن سوم هجری در تاریخ نوشتههای جغرافیاییِ تمدن اسلامی سرآغازی نوین بود، زیرا برای نخستین بار جغرافینویسان مسلمان به جغرافیای عمومی و توصیفی روی آوردند. محققین، آثار جغرافیاییِ قرنهای سوم و چهارم ...
بیشتر
قرن سوم هجری در تاریخ نوشتههای جغرافیاییِ تمدن اسلامی سرآغازی نوین بود، زیرا برای نخستین بار جغرافینویسان مسلمان به جغرافیای عمومی و توصیفی روی آوردند. محققین، آثار جغرافیاییِ قرنهای سوم و چهارم هجری را به دو مکتب جغرافیایی عراقی و بلخی تقسیم کرده و ویژگیهایی را نیز برای هر یک ذکر نمودهاند. جغرافیدانان مکتب عراقی برخلاف مکتب بلخی در کنار توصیف سرزمینهای اسلامی، به سرزمینهای خارج از قلمرو اسلامی نیز میپرداختند و چین از جمله مناطقی بود که توجه خاصی به آن داشتند. بنابراین، پژوهش حاضر با روش تاریخی و شیوه توصیفی- تحلیلی در صدد است تا با بررسی و مقایسه تطبیقی آثار ابن خرداذبه، ابن رسته، ابن فقیه، یعقوبی، مسعودی و جیهانی به این سؤالها پاسخ دهد که سرزمین چین چگونه در این منابع توصیف شده است؟ جغرافی نگاران این مکتب از چه منابعی اطلاعات خود را در باره این سرزمین جمعآوری کردهاند؟ چه شباهتها و تفاوتهایی در توصیف هر یک از آنها از چین وجود دارد؟ بررسیها نشان میدهد که جغرافیای تاریخی، اقتصادی و اجتماعی چین در گزارشهای جغرافیدانان این مکتب برجسته است و آنها اطلاعات خود را از راههای مختلف اخذ کردهاند