نصراله پور محمدی املشی؛ رضا محمدی؛ عسگر محمدی
دوره 16، شماره 64 ، مهر 1394، ، صفحه 99-117
چکیده
احساسِ نیاز زمامداران ایران و ترکیه برای"مدرنسازی" کشورهای خود طبق الگوی اروپایی تقریباً هم زمان بود. این فرآیند از نظر آنانبه دولتِ مقتدرِ متمرکز نیاز داشت و آتاتورک و رضاشاه نیز به سوی اقتدار و تمرکز ...
بیشتر
احساسِ نیاز زمامداران ایران و ترکیه برای"مدرنسازی" کشورهای خود طبق الگوی اروپایی تقریباً هم زمان بود. این فرآیند از نظر آنانبه دولتِ مقتدرِ متمرکز نیاز داشت و آتاتورک و رضاشاه نیز به سوی اقتدار و تمرکز پیش رفتند. تغییرات در هر دو کشور،آمرانه و از بالا به پایین بود. نوسازی فرهنگی با صبغۀ غربی در زبان، لباس، هنر و ادبیات، آموزش و پرورش و دانشگاه نمود یافت و در راه این تغییرات،روشنفکران هر دو ملت نقشِ اساسی داشتند. گسترش روابط سیاسی دوکشور، به تأثیرپذیری رضاشاه از اقدامات تجددگرایانۀ آتاتورک منجر شد. پرسش این است که عوامل و زمینههای مناسبات ایران و ترکیه در عصر پهلوی اول چه بود و برنامههای فرهنگی آتاتورک چه آثاری بر وضعیت ایران در عصر رضاشاه داشت؟ پژوهش حاضر بر اساس چارچوب مفهومی الگوی "تجدد آمرانه" تدوین شده است که رهبران ترکیه و ایران برای "مدرنسازی" از آن پیروی میکردند. در این مقاله، ضمن اشاره بهتغییرات فرهنگی در ایران و ترکیه، نقش رهبران سیاسی و روشناندیشان دو ملت در ترویج افکار نوین و تغییرات حاصل از تحولات بررسی خواهد شد.